بعدازظهر هاي دلگير
سلام عسللللللللللللل مامان فندق مامان قربون قدت بشم يه مدته بعدازظهر ها خونه هستيم دلمون ميگيره دوتائي خيلي دير شب ميشه خيلي دير مگذره تا بابائي بياد خونه ولي حسابي با هم ديگه بازي مكنيم يهو هم وسط بازي كردنت ميري پشت در خونه ميشيني و دستت دراز ميكني طرف در و ميگي بابا دَدَ و بهونه گيري ميكني هر وقت تلفن يا موبايل دست ميگيرم ميگي (بابا بده) يعني شماره بابا بگيرم و با بابائي حرف بزني حساببببببببببي لوس بابائي شدي تا بابا خونه هست پشت سرش چهار دست و پا ميري هرجا بابا بره تو هم پشت سرش هستي چند شب پيش براي سرگرمي خودم نشستم كشوهاي كابينت آشپزخونه را تميز كردن و مرتب كردن شما هم حساب...
نویسنده :
مامی امیرحسن
11:03