نوروز 92
سلام عزيزم
امروز بعد از مدتها اومدم وبلاگت آپ كنم .... ببخش كه اينقدر دير به دير ميام
گرفتاريهاي اداره و آخرسال و خونه تكاني ديگه بهم مجال نداد بيام اينجا الان هفت روزي از سال جديد ميگذره امسال كلا همه چي فرق داشت با سال تحويل هاي ديگه
سال تحويلم امسالم كنار پسر گلم بودم فرزندي كه سالها منتظرش بودم فرزندي كه چند تا سال تحويل اومد و رفت ولي كنار سفره هفت سينم نبود ولي امسال پسرم بود خيلي خيلي سفره و زندگي پربركت تر سالهاي قبل بود
امسال من و بابائي و پسرم لحظه سال تحويل تو حرم حضرت معصومه بوديم همراه يكي از دوستانم رفته بوديم اونها هم با دوقلوهاش و مامان جون و بابائي اومده بودن خداروشكر به هر دو خانواده خيلي خوش گذشت خيلي لحظه سال تحويل معنوي خوبي بود از حضرت معصومه خواستم تا زنده هستم هرسال لحظه سال تحويل سه تائي مكان زيارتي باشيم
خداروشكر تو مسافرت هم پسر خوبي بودي با بچه ها بازي ميكردي هرچي دست اونها بود ميخواستي و بايد ميرفتيم بازار براي شما هم بخريم و اين اسباب بازي تا لحظه اي كه دست دوقلوها بود تو هم دستت بود
همسفري هاي خوبي داشتيم آروم و شاد
پسرم انشالله امسال ميخوام بعد از اولين سفرت تند تند بريم مسافرت هم سياحتي هم زيارتي