مهماني خاله نازي
ناناز مامان فندقي من چهارشنبه حسابي هوا باروني بود باد هم ميومد واي واي خيلي سرد شده بود بدشانسي روز مهماني اينطوري هوا هم بد شده بدو از يك هفته پيش وعده كرده بوديم دوستان خونه ماماني نازي بريم خلاصه بعدازظهر بابائي هم سركار بود بعد از ناهار خوردن سريع شما را خواب كردم كه تو مهماني سرحال باشي شما كه خواب رفتي من هم تند تند كارهام را انجام دادم تا ساعت 4.30 شما بيدار شدي يكي آژانس گرفتم و سر راه دنبال خاله باران هم رفتيم خاله باران هم با پرهام خوشكل و خوش زبانش همراهمون شد هوا همچنان سرد بود خداروشكر خونه خاله نازي خيليييييييييي به همه خوش گذشت شما كه حسابي مشغول بازي كردن بودي با يه عاللللللللللمه اسباب بازي ها...
نویسنده :
مامی امیرحسن
9:14